شب نقاشی


رو بوم شب یه نقاشی کشیدم
من و تو , بینمون دیوار اجبار
من اینور امتداد تلخ گریه
تو اونور خسته از تکرار رگبار
****
تو اونور توی دستت شاپرک بود
من اینور آرزوی پر کشیدن
تو اونجا راه فردا پیش روته
من اینور آخر قصه رسیدن
****
تو اونور آسمون پرستاره
من از شبهای بی مهتاب پریشون
یه دنیا وسعته توی نگاهت
تو چشم من یه سقفه, سقف زندون
****
تو اونجا روشنی های یه نوری
من اینور از نبودت سرد و تاریک
پی حسی که گم شد زیر بارون
توی این کوچه های تنگ و باریک

کوچه های خاطرات

توی کوچه های سرد خاطره *** بازم عطر تنتو حس میکنم
از همیشه واسه تو دل میکنم *** واسه بغضم تو رو مونس میکنم
با تو میرم به شبای آرزو *** اونجا که حسرت من مونده بجا
حسرت فریادی از ته گلو *** تا که بشکنه سکوت همصدا
باز تو رویام با تو میرم تا نیاز *** احتیاج بودن دستای تو
تو نوازش همین چشمای خیس *** وقت جاری شدن اشکای تو
حس خوب تو می پیچه تو هوام *** باز بهاری میشه هر بهانه ام
نمیمونه ردی از فاصله ها *** با نگاهت رو تن ترانه ام
باز به اوج خاطراتم می رسم *** توی اون بیراهه پر التهاب
وقتی که گفتم به تو میون راه *** به تن دشت سکوت من بتاب

سکوت یعنی فریادهای در گلو شکسته
سکوت یعنی بغض های به هم پیوسته

ادامه مطلب ...