همسفر اهل کجایی؟ - من خرابات نشین شهر خاکستری کودکی ام - کاش برمی گشت… صورتم خاک و گلی سیرتم خال نداشت صورتم می شستند … گریه میکردم خنده ام از سر شوق گریه ام از سر نادانی … پای آن دختر خاک جای خلخال نداشت.
مقصدت سوی کجاست؟ -تل خاکی پای آن بازی می کردم. چه صدایی باز؟ حیف شیرینی خوابم!! کودک همسایه ما آبنباتش گم شده است… چه غمی!!! در سکوتم پی دنباله ی رویای خودم نیش خندی به غم کودکی ام در گریز از غم فردای زمان. -کاش برمی گشت گم شده ام … .
حامد خادمی
جمعه 18 بهمنماه سال 1387 ساعت 02:42 ب.ظ